یک هفته تا پایان 23 ماهگی من
هر صدایی که توی خونه ی ما بیاد یکی هست که زود بگه : چی بود؟ چی بود؟
هر کسی که با تلفن صحبت کنه یکی هست که زودی بدوه دنبالش و بگه : کی بود؟ کی بود؟
خلاصه من بازرس خونه هستم زودی باید بپرسم و بعد از شنیدن جوابم هم بگم: آهاااااا
اگر ظرفی روی زمین باشه...لباسی افتاده باشه....وسیله ای باشه که باید بره سرجاش زودی من اونو برمیدارم و میبرم سرجاش
مخصوصا کارهایی که به داداشم مربوطه اینقدر بهش گیر میدم که جیغش درمیاد...
دیروز هم مسلسل داداشم رو که همقد من هست برداشته بودم و بهش میگفتم بچه!!
به مامانم میگفتم : مامان بچه لالا
بعد اونو میبردم میگذاشتم روی تخت بعد چند دقیقه بعد میرفتم و میاوردمش و میگفتم : مامان بچه بیدار!!
خلاصه دیروز نقش مامان یا بابای مسلسل رو داشتم!